đσҡɧŧąŗąҡε ŧąŋɧą

تبلیغات در سایت ما
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما

تبلیغات سایت

سلام فکر میکنم این وبلاگ رو  وقتی 20 سالم بود باز کردم  کلی مطالب غمگین پست میکردم تو 16 سالگی ازدواج کرده بودمو بعد 9 ماه جدا شده بودم خواننواده حمایتم نکرده بودن تو اتفاقاتی که واسم افتاده بود کلی غصه داشتم.

الان 11 سال از اون ماجرا ها میگزره و 7 سال از باز کردن ایین وبلاگ یهو یادم اومد وبلاگی داشتم قبلا حتی رمزش یادم نبود لوکس بلاگ اون موقع ها یه گزینه داشت واسه بازیابی رمز که اسم شخصی که ازش متنفریو میپرسیدخنده منم همون زمان اسم اون ادمو زده بودم  الانم بعد این همه وقت دلم گرفته بود یاد اینجا افتادم بازیابی رمزو زدم تا اینگ

که وبلاگ برام بالا اومد.

از اون موقع تا الان خیلی چیزا واسم تغییر کرد ولی هنوزم گاهی دلم خیلی میگیره....

من کار کردم پول در اوردملبخند درسمو که تو دبیرستان ول کرده بودم ادامه دادم با  وجود مخالفت خانوادم دانشگاه رفتم البته هزینه هامو همرو خودم میدادم فوق گرفتم بد لیسانس و الانم دانشجوی فوق لیسانسم همش فکر میکردم با درس خوندن این خلاء درونم پر میشه هی ادامش دادم ولی الان یه موقع هایی خودمم نمیدونم چی میخوام عشق میخوام یا نه کار پول چی...؟؟؟؟؟

البته که یکی از رویاهامه که کار پیدا کنم و حتی دکترا هم بخونم  ولی حس میکنم هنوز یه چیزی کم دارم هنوز حس غمگینیو دارم گاهی شرایطم عوض شده دیگه اون دختر ساده نیستم که بزارم همه تو زندگیش دخالت کنن الان دیگه تصمیماتمو خودم میگیرم .

میدونم تو مسیر درستی هستم میدونم دارم رو به پیشرفت قدم بر میدارم ولی این حس نمیدونم چیه گاهی میاد سراغم االبته الانم کرونا گرفتم مهر شدهو قرنطینه هستم شاید علاءم اونهخنده.

میدونم اینام میگزره دو سال دیگه از الانممم موفق ترو بهترم

اینارو همینجوری واسه خودم نوشتم بمونه یادگاری تا بعدا ببینمو یادش بیوفتم اشتباه کردم پستای غمگینمو پاک کردم کاش اینکارو نمیکردم تا یادم میومد از  کجا به کجا رسیدم.

میخوام بهتون بگم فرقی نداره که چه اتفاقاتی واستون افتاده هیچکسی جز خودتون به دادتون نمیرسه هیچکس ....

سعی کنید رو به جلو قدم بردارید من حتی به مرز خودکشی رسیده بودم خدارو شکر میکنم که انجام ندادم واقعا یادم میاد اون روزو یاد ضعیف بودن خودم میوفتم از خودم بدم میاد زندگی همینه با سختیا بجنگید .

من هیچوقت فکرشم نمیکردم بتونم درس بخونم ولی واقعا خاستمو تونستم البته که بهاشم دادم بهاشم این بوده از تفریحم زدم از لباس خریدن زدم  بدون دوست رفیق موندم از خوابم زدم الان از 7 صبح تا 9 شب کار میکنم خسته و کوفته و له میرسم خونه ولی انگیزه دارم هدف دارم هدف خیلی مهمه بدون هدف بودن یعنی پوچی دختر پسرم نداره دخترا هم نباید فکر  کنن برای رسیدن به اهدافشون به مرد احتیاج دارن خودشون باید تلاش کنن.

چقد حرف زدم از یه موضوعم پریدم یه موضوع دیگهخنده

هر کسی که این متن رو خوند بدون از ته دلم و کاملا یهویی بود از هر دری گفتم چون دلم حرف زدن میخاست

واسه زندگیت تلاش کن قدر خودتو بدون خوشحال باش یه بار دنیا میای  غصه ها میگزرن درسته فراموش نمیشن گاهی مثل الان من یادت میان مث فیلم کوتاه اما کمرنگ میشن مطمعن باشچشمک



مطالب مرتبط

بخش نظرات این مطلب

این نظر توسط داود در تاریخ 1400/1/30/1 و 0:33 دقیقه ارسال شده است

[Comment_Gavator]

سلام و عرض ادب

مشخصه آدم خود ساخته و مستقلی هستی ... تجربه زندگی آدم رو پخته و آبدیده میکنه
پاسخ:ممنون گاهی هم ادم رو زجر میده مثل امشب من که الان دلگیرم مرسی از نظرت


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: